چرا من اینجوری ام؟؟؟
چرا تموم نمیشه همه چی...
چرا انقدر همه چیز غیر قابل تحمله...
دلم گریه میخواد بدون درد
اونقدر که تموم شه همه اشکام
بعدش شادی و ذوق و هیجان بریزه تو چشام
یا تموم شه زندگیم...
من نمی تونم ادامه بدم...هر چی میگذره فقط همه چی بدتر میشه...
چه زندگیه مزخرفی...
چقدر مرگ نزدیکه بهمون و چقدررررر دورتر
دلت چی میخواد ساسا؟
دلت الان چی میخواد؟
دلم؟ دلم میخواد الان تو تختم می بودم ...سرمو فرو میبردم تو بالشم و میخزیدم زیر پتو...هیچ نوری هیچ صدایی...و دیگه پا نمیشدم...محو میشدم تو آغوش تخت...
نه خدایی بود و نه جزایی...
و تمام